امروز تو حیاط کشمیری بعد از خوردن یه لیوان نوشابه سیاه سرد مُردم.یه درد زیاد تو سینم حس کردم و بیهوش شدم . صدا زیاد و دیدن امیر سینا بالای سرم که داشت میزد تو صورتم بلند میگفت زنگ بزنم آمبولانس؟مرگ خیلی نزدیکه . اون ور چه خبره؟ کی بشه بریم اون ور باغ.
فکر کردن.حس کردن
پاسخ دهید